- 09197955515
کارشناس مسائل اقتصادی و اجتماعی گفت: اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکای ترامپ نه ایران یا حتی کل خاورمیانه، بلکه چین است. تا اینجا به نظر نمیرسد مناقشهای باشد. اما درست به همین دلیل توافق ایران و آمریکا به سادگی به دست نخواهد آمد.
به گزارش پایگاه خبری اصفهان سبز ، مهرپویا علا کارشناس مسائل اقتصادی و اجتماعی با انتشار یادداشتی با عنوان اینکه «ترامپ از ایران چه می خواهد؟» به شرح زیر آورده است:
اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکای ترامپ نه ایران یا حتی کل خاورمیانه، بلکه چین است. تا اینجا به نظر نمیرسد مناقشهای باشد. اما درست به همین دلیل توافق ایران و آمریکا به سادگی به دست نخواهد آمد. یعنی معتقدم اگر اولویت آمریکا مهار ایران یا حفظ امنیت اسرائیل و کشورهای منطقه بود اتفاقاً توافق سادهتر به دست میآمد؛ زیرا این مسئله هرچقدر هم که پیچیده باشد باز همه چیز به همینجا ختم میشود. در این منطقه تنها اسرائیل خواهان راهحلهای رادیکال در قبال ایران است، ولی بسیار بعید و حتی دیوانگی است که در صورت دستیابی به یک توافق میان ایالات متحد و ایران اسرائیل سرخود دست به حمله بزند و بخواهد بازی مهمترین پشتیبان خود را بر هم بریزد. اسرائیل به نسبت جمعیت و وسعت خود کشور نیرومندی است.
بافت جمعیتی منسجم، اقتصاد مرفه و دمکراسی کموبیش باثباتی دارد، اما علیرغم تمام اینها بدون پشتیبانی مداوم آمریکا در مقایسه با ایران، ترکیه و سعودی قدرت مهم و تأثیرگذاری در منطقه به شمار نمیآید. شکستناپذیری اسرائیل درواقع شکستناپذیری آمریکاست. اگر کشوری بتواند مشکل خود را با آمریکا حل کند، اسرائیل نمیتواند معادلۀ تازه را بر هم بزند.
اما ایران چگونه میتواند مشکل خود را با آمریکا حل کند؟ نکته اینجاست که خواستۀ آمریکا از ایران به باور من تنها به سهگانۀ هستهای-موشکی-منطقهای ختم نمیشود. اگر مسئله تنها به همین سه مورد ختم میشد، هم ایران حاضر بود کنار بیاید و هم حتی آمریکای ترامپ نرمش نشان میداد. برای ترامپ مهم نیست که ایران پنج یا ده سال دیگر ممکن است دوباره اسرائیل را با همین توان یا حتی توان بیشتر تهدید کند. وقتی در آن جلسۀ تاریخی اتاق بیضی با زلنسکی از ترامپ پرسیدند چه تضمینی میدهی که روسیه دوباره حمله نکند، به این پاسخ مسخره اکتفا کرد که پوتین به من احترام میگذارد! این یعنی هیچ تضمینی نمیدهم و مجبور هم نیستم که بدهم.
امنیت اسرائیل برای غرب مهمتر از امنیت اوکراین نیست. البته غرب یا حتی دولتهایی مثل روسیه و چین هیچگاه اجازۀ تحقق اهداف احمقانهای مثل نابودی اسرائیل و دست زدن به نسلکشی را نمیدهند، ولی هیچ دلیلی وجود ندارد که ترامپ مغرور بخواهد خواستههای رئیس یک دولت ده میلیون نفری در خاورمیانه را برآورده سازد.
پس دشواری کار کجاست؟ تا جایی که من متوجه شدهام - و در اینگونه مسائل همیشه باید جای بزرگی را برای خطا باز گذاشت و خود را با پیشبینیهای جسورانه مضحکه نکرد - ترامپ میخواهد در رقابت اقتصادی با چین ایران در جناح آمریکا باشد. برای ترامپ قابل پذیرش نیست که به توافقی با ایران دست پیدا بکند، درهای ایران کموبیش باز شوند، دلارهای نفتی باز گردند و دستآخر چین بیشترین سود را از مبادله با ایران ببرد. توافق را آمریکا انجام دهد و پروژههای اقتصادی را شرکتهای چینی انجام دهند.
گره را آمریکا باز کند و نفت و گاز را شرکتهای چینی استخراج کنند. بازار ایران را کالاهای چینی پر کنند و سهم آمریکا شعار مرگ بر آمریکا باشد. آن هم درست در شرایطی که کل اقتصاد جهان را به چالش طلبیده که باید میان ما و چین یکی را انتخاب کنید. پس دشواری کار به نظرم در اینجاست و نه در شهرهای موشکی که نشان دادند کارآیی نظامی مؤثری ندارند و اگر هم داشته باشند تهدیدی برای آمریکا نیستند، نه نیروهای نیابتی که تقریباً حذف شدهاند و پولی برای بازسازیشان نیست اگر هم باشد چند دهه زمان میبرد و نه اورانیومهای غنیشدهای که ایران آماده است تحویلشان دهد. در یک کلام ایران باید غربی شود و اگر تن به چنین چیزی ندهد چنان با نیروی نظامی تضعیفش میکنند که دیگر برای چین هم نفع خاصی نداشته باشد.
اگر این تحلیل من درست باشد معنایش این است که آنچه آمریکا میخواهد کموبیش مطابق با خواست اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان نیز هست (ضمن اینکه خواستههای دیگری هم وجود دارند)، اما رفتن ایران به جناح غرب همچون بدترین کابوس ممکن برای تعدادی از مقامات بلندپایه و قدیمی جمهوری اسلامی است؛ کابوسی به مراتب بدتر از مسائل جزئی مثل کاهش درصد غنیسازی.
منتشر شده در تاریخ 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25
منتشر شده در 1404/2/25