نوشته شده در
تاریخ: 1402/7/12 کد خبر:
15715839 در دسته
بندی مشروح اخبار نوشته شده توسط توسعه دهنده زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
نگاه و زاویهای متفاوت به عادل فردوسی پور/ فردوسی پور و صداوسیما
فردوسی پور با مافیای «نود» در این سالها هر چه خواسته انجام داده است، او زمانی تصمیم گرفت علی دائی را بیآبرو کند و چنان کاری کرد که در هیچ ورزشگاهی از فحاشی در امان نبود.
به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی صدای جویا از شاهینشهر اصفهان، فرهاد قنبری طی یادداشتی سیاسی با عنوان «نگاه و زاویهای متفاوت به عادل فردوسی پور» آورده است؛ عادل فردوسی پور با سابقه بیش از دو دهه حضور در صداوسیما حالا بازی رو خوب یاد گرفته است و بهتر از هر کسی میداند که در مشاجره با صداوسیما هر که مقابل آن سازمان قرار بگیرد، در افکار عمومی موجه جلوه خواهد داد و مردم با او همراهی و همدلی خواهد نمود.
فردوسی پور بهخوبی به نقش و قدرت رسانهها واقف است و خوب میداند که با مدیریت فضای رسانهای بعد چند هفته دوباره به تلویزیون بازخواهد گشت و این بار هم قدرت خود را به چشم مسئولان این سازمان عریض و طویل بیخاصیت نشان خواهد داد.
اما به برنامه ۹۰ و مجری آن فراسوی تفکر حاکم بر صداوسیما بنگریم و کمی تأمل کنیم که آیا واقعاً امثال آقای عادل فردوسی پور در خدمت ورزش ایران هستند یا با گلآلود کردن آب ماهیهای مدنظر خود را صید میکنند!!
باید در ابتدا به هرکسی که موفق میشود از هفتخان سفتوسخت صدا و سیما گذشته و در آنجا به چهرهای محبوب و همهکاره تبدیل میشود با دیده تردید نگریست. بیشک در این صداوسیما کسی که بخواهد با صداقت و عدالت و انصاف قدم بردارد ره بهجایی نخواهد برد و پس از یک دوره کوتاه برای همیشه کنار گذاشته خواهد شد.
برنامه نود و آقای فردوسی پور یکی از کسانی بود که مقابل رشد فوتبال ایران پس از جام جهانی نودوهشت ایستاد و فوتبالیستهای جوان را به افرادی پرحاشیه و زیادهخواه تبدیل کرد.
فردوسی پور با مافیای «نود» در این سالها هر چه خواسته انجام داده است، او زمانی تصمیم گرفت علی دائی را بیآبرو کند و چنان کاری کرد که در هیچ ورزشگاهی از فحاشی در امان نبود یا گاهی بسیاری از مربیان و فوتبالیستهای با استعدادی را از همان آغاز شروع فعالیت تخطئه کرد و در مقابل در عدهای همچون بادکنکی توخالی دمید. فردوسی پور گاهی یاد سربازی نرفته فوتبالیستها میافتاد و چند روز بعد تقاضای عفو آنها را میکرد و فقط خدا میدانست این میان چه اتفاقی رخداده است.
در همین اواخر سعی کرد با علی کریمی هم همان کاری را بکند که سالها پیش با دائی کرده بود اما به سرعت متوجه تفاوت کریمی و میزان محبوبیت او با دائی شد و با دعوت او در برنامه (و بهنوعی بستن دهانش) مانع به خطر افتادن موقعیت خود از طریق افشاگریهای کریمی شد.
فردوسی پور برای دعوت از فیگو و پویول و اتوئو و...بیش از پانصد میلیون پول پرداخت کرد و در پاسخ اسپانسرها را مسئول پرداخت حقوق آنها دانست. (اسپانسرهایی از جنس ثامنالحجج و روبیکایی که مدتی دیگر بوی نامطبوع اختلاس و باندش بلند خواهد شد) و کوچکترین انتقادی را با تمسخر و توهین به منتقدان و متهم کردن آنها به کوتهبینی پاسخ داد.
فردوسی پور به مانند علیخانی و مدیری و رامبد جوان و سایر سر این سفره پهن شده صداوسیمایی نشسته است که از پول بیتالمال تغذیه میشود. او با ژستهای شبه روشنفکری و روشنگری و طرفداری از حقوق مردم همیشه سعی کرده است خود را فردی هنردوست و دمکرات معرفی کند اما در برنامه خود روشی کاملاً خود محور را به نمایش بگذارد.
مهران مدیری، رامبد جوان، فرزاد حسنی، احسان علیخانی، رشید پور، فردوسی پور و سایر مجریهای تلویزیون محصول یک سیستم رسانهای هستند. سیستمی معیوب که چنین افرادی را پرورش میدهد. سیستمی که هر کدام از ما هم شاید در آن قرار میگرفتیم بهمانند آنها رفتار میکردیم.
انتهای پیام/ج
مرتبط با
جغرافیای ایران با کلید #
ما را دنبال کنید: