اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1402/5/26    کد خبر: 15726905   در دسته بندی یادداشت نوشته شده توسط نورالله جویا
زمان تقریبی مطالعه: 11  دقیقه

سرنوشت نظام جمهوری اسلامی ایران به موی بند است

سرنوشت نظام جمهوری اسلامی ایران به موی بند است

  یک پژوهشگر حوزه اجتماعی گفت: سرنوشت نظام به مویی بند است مطابق با "لایحه‌ی عفاف و حجاب"، ده‌ها میلیون نفر در ایران زندگی می‌کنند که هر یک از این جمعیت به آسانی، مستعد جرم و در معرض بد‌حجابی و بی‌حجابی هستند.

به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از استان البرز، علی زمانیان، نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی با عنوان سرنوشت نظام جمهوری اسلامی ایران به موی بند است به بررسی چگونگی لایحه عفاف و حجاب توسط نهادهای قانون‌گذار پرداخته است؛


سرنوشت نظام به مویی بند است مطابق با "لایحه‌ی عفاف و حجاب"،  ده‌ها میلیون نفر در ایران زندگی می‌کنند که هر یک از این جمعیت به‌آسانی، مستعد جرم و در معرض بد‌حجابی و بی‌حجابی هستند.

نمایاندن موی سر در ملأعام و در تیررس چشمان همگان قرار دادن گیسوانی که باید پوشیده بمانند، جرم تلقی شده و متعاقب آن، مجرم باید مجازات شود. از آن که تار مویی بیرون‌زده از روسری و ریخته بر پیشانی دارد تا آن که عطای حجاب را به لقایش بخشیده و به کلی نقاب از رخ برداشته است، همگی مجرمانی هستند که این روزها قرار است مجازاتشان را معلوم کنند و نه فقط آن‌ها را که مجازات همه کسانی را که با این‌ها مماشات و مدارا کنند.

با یک حساب سرانگشتی، این روزها تحت لایحه حجاب و عفاف، قرار است برای حدود هشتاد میلیون ایرانی فهرستی از مجازات را معلوم کنند. برای زنان به نام بی‌حجاب و بد‌حجاب و برای مردان به جرم مماشات، همکاری و ارتباط با بد‌حجاب و بی‌حجاب.

در این لایحه، شاقول و معیار جرم را گیسوی زنان تعیین کرده‌اند. از این پس هر ایرانی، در این که با این معیار چه می‌کند، می‌تواند این‌سوی مجرمیت و یا آن سوی برائت قرار گیرد. نظام سیاسی، سرنوشت خود و ملتش را به تار موی زنان بسته است. به نحوی که اگر نسیمی بوزد و مویی افشان شود، ارکان نظام به لرزه می‌افتد.

مجلسیان و دولتیان و نظامیان و قاضیان، یک جا جمع شده‌اند تا تکلیفشان را با گیسوان زنانی معلوم کنند که روسری را برنمی‌تابند و گاهی از گوشه‌ای بیرون می‌زند و هوای آزادی در سرشان می‌پیچد. آنچه امروز در جریان است، تعیین مجازات برای آنانی است که "تاب مستوری ندارند"  و "ببندی در ز روزن سر برآورند"

نظام، سرنوشت و آینده‌ی خود را به مویی گره زده است که کنترلش ناممکن است. وقتی یک نظام سیاسی، بود و نبود خود را و هویت و هستی‌اش را با مویی تاخت می‌زند، در حقیقت، خواسته است که هر تار مویی را سنگری در مقابلش معنا کند و هر بی‌حجاب، جبهه‌ای در برابرش بگشاید.

و بر این نکته نیندیشیده که کدام نظام با چه توان و قدرتی می‌تواند در برابر جبهه‌ای به وسعتی چنین وسیع مقاومت کند؟ اکنون، نظام در میدان‌گاهی فراهم آمده از توهم "اراده‌گرایی تمام‌عیار"، خود را در جدال و ستیزی بی‌پایان گرفتار کرده است.

 پیکاری میان گیسوان زنان از یک سو و نظامیان و قاضیان از سوی دیگر در گرفته است و حاکمان، حساب این را نکرده‌اند که تعداد تارهای موی زنان بسی بیشتر از سپاهیان و لشگر نظامیان اوست. و همین ندانستن، او را به مصافی بی‌پایان کشانده است.

خیال تصرف در جهانی که در اختیار آدمی نیست، حاکمان را در چنبره‌ای از امرِ محال گرفتار کرده و آنان که خود را "مبسوط‌الید" می‌دانند، حوزه‌ی عمل خود را نه در فضای ممکنات و امکانات که بر گستره‌ای از محالات گسترده‌اند و در پستوخانه‌ی پنهان، خیال خام "لایحه" می‌پزند.

چه توصیه‌ی حکیمانه‌ای فرمود مولوی که:  آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه برنتابد کوه را یک برگ کاه

مرتبط با جغرافیای البرز با کلید # #حجاب #عفاف #لایحه #قانون #مردم #ایران #اسلام
ما را دنبال کنید:
+